Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2514 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
roller bandage
U
نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
splint
U
نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
rollpin
U
پینی متشکل از طومارهای فنرهای پیچیده فولادی که به عنوان محور لولا بکار میرود
bathometer
U
دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
fucus
U
رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
wisha
U
برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
blacktop
U
موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
boring tubes
U
لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
gasogene
U
مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
balbriggan
U
یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
flag stones
U
تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
aquaplane
U
قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
inoculum
U
مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
hypodermic syringe
U
کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
buff stick
U
بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
poetaster is pejorative word
U
شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
stop bath
U
ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
bow compass
U
نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
windlasses
U
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
windlass
U
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
laniard
U
طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
serinette
U
ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
bock
U
یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
calliper
U
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
hundreds and thousands
U
یکجور شیرینی که مانند است به ساچمه و برای ارایش بکار میرود
caliper
U
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
dry pack
U
مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
chuck
U
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
gluteus
U
یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
chucked
U
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucks
U
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
monochord
U
الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
bolster
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolstered
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolsters
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
land plaster
U
صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
leno
U
یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
vibrator
U
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
vibrators
U
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
coffins
U
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
coffin
U
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
langridge
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langrage
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langrel
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
characters
U
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character
U
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
hyphens
U
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
opalite
U
ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
hyphen
U
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
amalgams
U
الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
amalgam
U
الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
carbon seal
U
وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
false work
U
تکیه گاههای موقت که برای قابل بندی بتن یا داربستهابکار میرود
puncuation
U
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
jute
U
کنف هندی الیاف کنف که برای گونی بافی بکار میرود
leaders
U
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leader
U
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
anti blush tinner
U
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
acrylic lacquer
لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
decking
U
تخته هائیکه برای قالب بندی دالهای بتنی بکار میروند
aluminum wool
U
رشتههای تکه تکه الومینوم که برای رفع زنگ زدگی وخوردگی و نیز جلادادن وصیقل دادن خراشهای جزئی روی ورقه ها یا لولههای الومینیومی بکار میرود
jacana
U
پرنده پا دراز و پنجه بزرگ مکزیکی که در اب راه میرود
apostrophes
U
که درموارد زیر بکار میرود
apostrophe
U
که درموارد زیر بکار میرود
fuller's earth
U
خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
lampron
U
چراغ فیتلهای که درچراغانی بکار میرود
lakh
U
سدهزار در شممردن روییه بکار میرود
studs
U
زائدهائی که در میلههای گرد بکار میرود
crosse
U
چوگان پهنی که دربازی گلف بکار میرود
baby siphon
U
سیفون کمکی که در هوابند ابی بکار میرود
bay leaf
U
برگ خشک برگبو که دراشپزی بکار میرود
baseboard
U
چوب یا تختهای که بعنوان ستون یا پایه بکار میرود
nuggar
U
بکجور کرجی بزرگ که دررودخانه نیل بکار میرود
propety man
U
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
property master
U
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
aniseed
U
تخم بادیان رومی که بصورت ادویه بکار میرود
thyratron
U
پریود تخلیه که بعنوان سویچ رله یا ژنراتور بکار میرود
in flagrante delicto
U
شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود
[قانون]
the smoking gun
U
شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود
[قانون]
Molotov cocktail
U
بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
mashy
U
نام یکی از چوگانهای اهنی که در بازی گلف بکار میرود
manrope
U
طناب کنار نردبان که بجای نرده یا دستگیره بکار میرود
Molotov cocktails
U
بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
kelvin tube
U
لوله کلوین که جهت اندازه گیری عمق اب بکار میرود
toluene
U
مایع قابل اشتعالی که به عنوان حلال و رقیق کننده بکار میرود
distemper
U
ترکیبی از گچ اب چسب و موادرنگی که در رنگ کردن داخل اطاقها بکار میرود
goggles
U
عینکی که اطرافش پوشیده شده وبرای محافظت چشم بکار میرود
jelutong
U
ماده رزینی درخت شاهدانه ک ه بجای صمغ ادامس بکار میرود
hi
U
فریاد خوش امد مثل هالو وچطوری و همچنین بجای اهای بکار میرود
nitrobenzene
U
ابگونهای که بوی روغن بادام تلخ میدهدو درساختن رنگهای جوهری بکار میرود
pickup reel
U
نوار گردان خالی برای قرار دادن نوار در آن از طرف پر آن
spliced
U
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splicing
U
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splice
U
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splices
U
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
cellulose acetate
U
ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درابریشمهای مصنوعی فیلم لاک الکل و غیره بکار میرود
game theory
U
این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
steeve
U
خفت کردن میلهای که نوک ان قلابی داردوبرای ازمایش محتویات عدل پنبه وامثال ان بکار میرود سیخک
deceleration time
U
زمان لازم برای متوقف ساختن یک نوار مغناطیسی پس از خواندن یا ضبط اخرین قطعه داده از یک رکورد روی ان نوار
reel-to-reel
U
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
reel to reel
U
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
pitot pressure
U
فشار برخورد هوا که به منظور اندازه گیری سرعت هوا بکار میرود
design stress resultant
U
تلاشی که در محاسبات بکار میرود وبرابر است با حاصلضرب تلاش در ضریب تشدید یادرصورت لزوم ضریب تصغیر
bandaging
U
نوار زخم بندی
bandeau
U
نوار زخم بندی
band
U
نوار زخم بندی
bandaged
U
نوار زخم بندی
bandage
U
نوار زخم بندی
bands
U
نوار زخم بندی
corrugated cardboard
U
مقوای محکمی که در بسته بندی بکار می رود
complex
U
بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
complexes
U
بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
advanced
U
بسیار پیچیده و مشکل برای یادگیری
primitive
U
برای تولید اشکال پیچیده تر در برنامه گرافیکی
advanced
U
برنامهای با الگوهای پیچیده برای کاربر با تجربه
Band-Aids
U
نوار کوچک زخم بندی که لبههای آن چسبناک است
Band-Aid
U
نوار کوچک زخم بندی که لبههای آن چسبناک است
DSP
U
مدار پیچیده مخصوص برای تغییر سیگنالهای دیجیتال
primitive
U
تابع ابتدایی که برای تولید تابعهای پیچیده تر به کار می رود. 2-
drier
U
ترکیباتی از فلزات که برای تسریع در خشک شدن رنگهابکار میرود
dental floss
U
نخی که برای پاک کردن فواصل بین دندانهابکار میرود
down
U
پر دراوردن جوجه پرندگان پرهای ریزی که برای متکابکار میرود
swob
U
چوبی که برسران پنبه یا اسفنج پیچیده برای پاک کردن بکاربرن
future promissory
U
زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
packaging
U
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
dat
U
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
froe
U
ابزاری شبیه گوه که برای شکاف تخته والوار بار میرود
capstan
U
میله نوار گردان یا واحد پشتیبانی نوار که باعث میشود نوار به نوک خواندن / نوشتن یا گرداننده منتقل نماید
to make a long arm
[برای برداشتن یا گرفتن چیزی دست دراز کردن]
dips
U
خصوصیت استاندارد برای بستههای مداری پیچیده که ازدوردیف سوزنهای متصل در هر طرف استفاده میکند
dip
U
خصوصیت استاندارد برای بستههای مداری پیچیده که ازدوردیف سوزنهای متصل در هر طرف استفاده میکند
stick bridge
U
پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد
outrigger
U
چوبهای دراز طرفین قایق برای نگاه داشتن تورماهیگیری
DIL
U
مشخصه استاندارد برای بستههای مدار پیچیده که از دو ردیف موازی سوزنهای متصل در هر طرف تشکیل شده است
pine design
U
طرح درخت کاج
[که بیشتر در طرح های بندی خشتی و درختی بکار می رود.]
stepper
U
چیزی که برای پله بکار می رود
applied
U
برای هدف معین بکار رفته کاربسته
software mointor
U
برنامهای که برای اهداف سنجش بکار می رود
polyonging
U
بکار بردن چند نام برای یک چیز
white line
U
خط سفیدی که برای تمایز وتشخیص بکار رود
object computer
U
OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
pulsatilla
U
شیره شقایق که برای دارو بکار می رود
polyonymy
U
بکار بردن چند نام برای یک چیز
it is of no use to us
U
بکار ما یا بدرد ما نمیخورد سودی برای ما ندارد
times
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
black designation
U
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
downward
U
توانایی سیستم کامپیوتر پیچیده برای کار با یک کامپیوتر ساده
muller
U
سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
cullet
U
خرده شیشهای که برای خمیرشیشه گری بکار می رود
listerine
U
یکجور محلول که برای پلشت بری بکار میبرند
excipient
U
مادهای که برای جذب یاترقیق داروئی بکار برند
boasts
U
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boast
U
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boasted
U
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
scratch file
U
نوار مغناطیسی برای فایل نامناسب
wet blanket
U
پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
check sum
U
جمع ارقام یا بیت ها که برای اهداف ازمایشی بکار می رود
wetting
U
مایعی که برای تر ساختن یاخمیر کردن چیزی بکار رود
nixie tube
U
یک لامپ خلاء که برای نمایش اعداد ناخوانا بکار می رود
gibberish
U
اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود
wet blankets
U
پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
court plume
U
پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
automatic
U
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
automatics
U
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
Type cable
U
دو سیم پیچیده شده برای سیم تلفن
floppy disks
U
حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
floppies
U
حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
floppy
U
حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
floppy disk
U
حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
floppy discs
U
حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
tape streamer
U
حلقه ممتد نوار برای حافظه پشتیبان
stringy floppy
U
حلقه متمادی نوار برای حافظه پشتیبان
slander
U
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandered
U
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandering
U
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
nundinal letter
U
حرفی برای نامیدن هریک ازهشت روز بازار بکار میرفت
slanders
U
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
addition
U
رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
dipsticks
U
میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
additions
U
رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
winch
U
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winched
U
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
z 0
U
یک تراشه پردازنده 8 بیتی که به عنوان مبنایی برای ریزکامپیوترها بکار می رود
winching
U
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winches
U
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
dipstick
U
میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
power house building
U
ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
backed bow
U
کمان نوار پیچی شده برای ازدیاد مقاومت
cassette
U
پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
splice
U
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
splicing
U
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
cassettes
U
پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
splices
U
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
spliced
U
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
prunella
U
پارچه پشمی که برای رویه کفش بکار میرودوپیشتربرای ردای وکیلان است
putty powder
U
گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
vegetable oil
U
روغنهای نباتی که تا قبل ازسال 5391 برای روغنکاری بکار میرفته اند
jeweller's putty
U
گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
junk
U
ریسمان پاره که برای بافتن بور یا درست کردن پوشال بکار می رود
Recent search history
Forum search
2
New Format
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1
Potential
1
incentive
1
A hero can affect on the people.
1
affixation
1
gorse melatonin
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com